«خانه کاغذی» چگونه آمریکایی شد؟/ خامه سفید روی کیک قرمز اسپانیایی
تاریخ انتشار: ۱ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۹۵۷۷۰۰
به گزارش خبرنگار مهر، سریال «خانه کاغذی» سریالی اسپانیایی است که در نتفلیکس پخش شد و توانست در مدت زمان نمایش خود مخاطبان زیادی را در سراسر جهان از جمله در ایران به خود جذب کند.
محمدمهدی ابراهیمی نصر مستندساز و پژوهشگر حوزه فرهنگ نقدی بر این سریال نوشته که میخوانید:
یک روز از خواب برخاستم، آه خداحافظ ای زیبا
یک روز از خواب برخاستم، دشمن همه جا را گرفته بود، ای پارتیزان مرا با خود ببر.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ترانه ایتالیایی بلاچاو را میتوان نمادی برای مبارزات آزادیخواهانه و ضدفاشیستی دانست که در خلال جنگ جهانی دوم ساخته شد و این روزها در سریال «La Casa de Papel» به خوبی مورد استفاده قرار گرفته است. سریال «خانه کاغذی» یا «سرقت پول» بعد از عدم موفقیت در هنگام پخش فصلهای اول و دوم در اسپانیا، توسط نتفلیکس خریداری شد و روی این پلتفرم قرار گرفت. جذابیت داستان سریال و کیفیت بازیها و کارگردانی آن توانست ذره ذره جای خود را در کشورهای مختلف جهان میان مخاطبان باز کند. مخاطبانی که شاید درصد اندکی از آنها زبان اسپانیایی میدانستند و با زیرنویس یا دوبله به زبانهای مختلف ماجراجویی پروفسور و گروهش را دنبال میکردند.
«خانه کاغذی» داستان یک مرد مرموز به اسم پروفسور است که نقشه بزرگترین سرقت تاریخ را طرحریزی میکند و برای این کار یک تیم هشت نفره که هرکدام مهارتهای منحصر به فرد خود را دارند استخدام میکند. هدف او وارد شدن به ضرابخانه سلطنتی اسپانیاست. در این راه، او باید نیروهای پلیس را گمراه کند و با ۶۷ گروگان داخل کارخانه کنار بیاید و حتی گروگانها را برای اجرای پروژه خود به کار بگیرد. آنها در این سرقت به اموال مردم و پولهای بانکها دستبرد نمیزنند، بلکه برای خود در ضرابخانه اسپانیا، خط تولید اسکناس راه اندازی میکنند و خط قرمزشان این است در افکار عمومی خشونت طلب جلوه کنند. پروفسور همه اتفاقات پیش روی این سرقت را پیش بینی کرده است ولی با این حال لحظاتی را پشت سر میگذارند که هر لحظه امکان لو رفتن هویتش وجود دارد.
حجم زیاد خشونت عریان، فاصله معنادار اتفاقات این فصلها از خط قرمز سرقت اول با استفاده از تجهیزات نظامی جنگی، حرفهایی اگزجره درباره همجنسگرایی، تغییر جنسیت و… خانه کاغذی را از یک خانه اسپانیایی چشمنواز تبدیل به آسمان خراشی آمریکایی کرده است سریال در فصلهای اول و دوم، داستانی جذاب، کم نقص و روایت قابل تحسینی دارد و سعی میکند تا پا را فراتر از حرف اصلی خود در داستان نگذارد و به ورطه شعار دادن نیفتد.شخصیتها و قهرمانان فیلم که از قضا مثل رابین هود شخصیت داستانی افسانهای، قانون شکن هستند و نظم موجود که تبعیضآمیز است را بر نمیتابند، شخصیتهایی سفید و یا سیاه نیستند. چهرههایی خاکستری که عشق، قهر و خشم و خودخواهی شان گاهی پروژه سرقت را هم تا مرز شکست پیش میبرد. یکی از نقاط مثبت داستان فصلهای اسپانیایی سریال را میتوان دوری از پایانبندیهای لوس غالب فیلمها و سریالهای ایرانی به حساب آورد که به هر ضرب و زوری شده شکست و ناکامی را سرنوشت محتوم کاراکترهایش میداند. میتوان یکی دیگر از عوامل موفقیت سریال را استفاده از نمادهایی نظیر لباس سرهم قرمز، ماسک سالوادور دالی و ترانه برانگیزاننده بلاچاو دانست.
پس از آنکه سریال در کشورهای مختلف دیده شد، نمادهای سریال از سکوهای فوتبال در عربستان سعودی و مکزیک و برزیل تا اعتراضات خیابانی عدالتخواهانه در عراق، لبنان، فرانسه، شیلی و پورتوریکو را پر کرد و حتی معترضانی که به عربی، فرانسوی و… شعار میدادند، ترانه ایتالیایی بلاچاو را با هم زمزمه میکردند.
چند سالی است که کشورهای مختلف جهان هر از گاهی شاهد صحنههای اعتراضات مردمی است و شعارهای مردم در این تجمعات نظام سرمایهداری، فساد اقتصادی و فساد دولتی و تبعیض را هدف گرفته است، همین کافی است که شاهد ساخت فیلمهایی با این مضامین در جهان باشیم.
روز به روز بر تأثیر سریال «خانه کاغذی» افزوده میشد و همین «نتفلیکس» را بر این داشت که از سازندگان بخواهد تا فصلهای جدید به سریال اضافه کنند. اینجاست که قرار است با یک ایده آمریکایی و هالیوودی، جهت تأثیرگذاری خانه کاغذی تغییر کند. فصل سوم تا پنجم «خانه کاغذی» داستان سرقت دوم این گروه آن هم از بانک مرکزی اسپانیا را روایت میکند. گروه پروفسور این پروژه را هنگامی آغاز میکنند که ریو (هکر جوان گروه) توسط اینترپل دستگیر میشود و مغز متفکر گروه به دنبال سرقت ذخایر طلای اسپانیا است. البته اسپانیایی که قرار نیست ربطی به اسپانیای واقعی داشته باشد و رئیسجمهور اسپانیای خانه کاغذی جای پادشاه اسپانیای واقعی را گرفته است.
حجم زیاد خشونت عریان، فاصله معنادار اتفاقات این فصلها از خط قرمز سرقت اول با استفاده از تجهیزات نظامی جنگی، حرفهایی اگزجره درباره همجنسگرایی، تغییر جنسیت و… خانه کاغذی را از یک خانه اسپانیایی چشمنواز تبدیل به آسمان خراشی آمریکایی کرده است و این اصرار بر شعار دادن، حتی آرتورو مدیر سابق ضرابخانه سلطنتی اسپانیا، گروگان آزاد شده فصلهای اول و دوم را با شتابی تعجبآمیز به دامان گروگانهای فصلهای بعد میاندازد تا با داستان حاشیهای تجاوز او به یکی از گروگانهای زن، واکنشی شعارگونه به اتفاقاتی نظیر جنبش «Me TOO» داشته باشد.
پروفسور و گروهش در فصل اول و دوم، به دنبال این نیستند که به سرقتشان رنگ و بویی سیاسی-اجتماعی بدهند اما فصل سوم تا پنجم سریال قرار است با ربط این سرقت به جنبشهای اعتراضی و اجتماعی و خنده به باورهای مخاطب بینالمللی در خصوص اعتبار قوانین، مناسبات و قواعد اقتصادی و سیاسی جهان، بینندهای که با تماشای فصلهای اول و دوم، هوا بَرَش داشته بود را متوقف کند و این را در ذهنش جا بیندازد که دلخوشی تماشای مقاومت و اعتراض خانه کاغذی آمریکایی را به تجربه شخصی ترجیح دهد.
کد خبر 5380418منبع: مهر
کلیدواژه: نتفلیکس اسپانیا اعتراضات ضددولتی سرقت سریال خارجی سریال خانه کاغذی تئاتر ایران شب یلدا موسیقی ایرانی فیلم سینمایی چهلمین جشنواره فیلم فجر نقاشی سینمای مستند حوزه هنری نمایشگاه نقاشی شبکه مستند سیما سازمان سینمایی قاسم سلیمانی کارگردان تئاتر سریال ایرانی فصل های اول و دوم خانه کاغذی فصل ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۹۵۷۷۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شکار سوژههای سرقت مقابل مدارس
با دستگیری دختر فراری که با همدستی مردی سابقهدار طلاهای زن جوانی را در پارکینگ خانهاش سرقت کرده بودند، راز سرقتها و خفتگیریهای متعدد قبلی شان برملا شد.
به گزارش مشرق، چندی قبل زن جوانی هراسان با پلیس تماس گرفت و از سرقت النگوهای طلایش خبر داد. به دنبال این تماس مأموران راهی محل شده و زن جوان در تحقیقات گفت: صبح؛ دخترم را به مدرسه رساندم و به همراه پسرم سوار بر تاکسی به خانه برگشتیم. به محض اینکه با پسرم از در پارکینگ وارد خانه شدیم، مردی پشت سرم وارد پارکینگ شد. او با تهدید چاقو، طلاهایم که ۳ عدد النگو بود از دستم قیچی کرد و متواری شد. با داد و فریاد به دنبال مرد سارق رفتم که دیدم او سوار بر یک خودروی جیپ شد که رانندهاش یک زن جوان بود.
با شکایت زن جوان، تحقیقات برای دستگیری سارقان جیپسوار به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت آغاز شد. در بررسیهای اولیه کارآگاهان به بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل سرقت پرداختند. پلاک خودرو مخدوش شده بود و با توجه به اینکه چهره سارقان با ماسک پوشیده شده بود، برای شناسایی هویت متهمان، تیم تحقیق در این شاخه نیز با بنبست مواجه شد.
درحالی که بررسیها در این رابطه ادامه داشت، شاکی بار دیگر به پلیس مراجعه کرد و گفت: در فضای مجازی میگشتم که چشمم به آگهی فروش خودروی جیپی افتاد که به نظرم شبیه خودروی متهمان بود. آنچه مرا در این مورد مطمئنتر کرد، عروسک قرمز رنگی بود که روی آیینه جلوی خودرو آویزان بود و همان عروسک روی آیینه این خودرو هم بود.
بهدنبال اطلاعاتی که شاکی داد، مأموران در تحقیقات دریافتند، خودرو متعلق به مردی است که سابقه کیفری سرقت در پرونده خود دارد. بنابراین کارآگاهان در قراری سوری با حامد او را بازداشت کردند.
مرد جوان در مواجهه با مدارک پلیسی به سرقت اعتراف کرد و گفت: سارق تکرو منزل بودم و بعد از آزادی هم چند موردی سرقت کردم. مدتی قبل در فضای مجازی با آناهیتا دوست شدم و او با ترغیب من از خانهاش فرار کرد و نزد من آمد. اوایل هزینه زندگیمان را با فروش طلاها و دلارهایی که آناهیتا از خانهاش دزدیده بود، گذراندیم. اما پولها که تمام شد در نهایت، من پیشنهاد سرقت را به آناهیتا دادم. چارهای نداشت جز اینکه قبول کند و با من همراه شود. نقشه من خفتگیری و سرقت طلا بود. سوژههایمان را از میان مادرانی که صبحها بچههایشان را به مدرسه میرساندند یا کودکانی که به تنهایی به مدرسه میآمدند، انتخاب میکردیم. مقابل مدارس میایستادیم و با دیدن کسانی که طلای زیادی همراه داشتند آنها را تعقیب میکردیم تا در فرصتی مناسب طلاهایشان را سرقت کنیم. چند باری اقدام کردیم اما موفق نشدیم، تا اینکه آخرین مورد را که یک مادر جوان بود تعقیب و در نهایت با تهدید ۳ النگویش را سرقت کردیم.
با اعتراف متهم سابقهدار، زن جوان نیز بازداشت شد و بررسیها نشان میداد که خانواده این زن جوان بعد از فرارش از خانه، ناپدید شدن او را به پلیس اعلام کرده بودند. متهمان به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت، در اختیار اداره آگاهی قرار داده شده و تحقیقات برای شناسایی سایر جرایم احتمالی آنها ادامه دارد.
منبع: روزنامه ایران