مجموعه داستان «زن کاغذی» اولین تجربه زهره مسکنی در حوزه ادبیات بزرگسال است. مجموعه شانزده داستان که غالباً در زمره داستانهای مینیمال قرار میگیرند. داستانهایی کمحجم و تنک، با طرح ساده و بدون پیچیدگی. مصطفی علیزاده نویسنده و منتقد
داستانهای مسکنی با نثر و زبان پیراسته، روان و بیتکلف که از یکسو خواننده را با خود همراه میکند و از سویی دیگر، خبر از تسلط نویسنده بر زبان داستانی میدهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«زن»، دغدغههای زنانه، خواستهها و آرزوها، نقشها و دشواریهای زن بودن و نیز موقعیت زن در جامعه، عمده موضوعات پرداخته شده در داستانها هستند و بهطورکلی میتوان از این منظر، داستانهای کتاب را به دو دسته کلی تقسیم کرد؛ داستانهایی که حول محور «زن» بهعنوان سوژه مرکزی شکل گرفته و سایر داستانها. داستانهای «انتظار»، «باز باران»، «باغچه ماهیها»، «بدون شکر لطفاً»، «برنج»، «حاجت زن هاشم»، «خدا کند حبیب بیاید»، «ده و ده دقیقه شب»، «زن کاغذی» و «شالگردن» در زمره گروه اول قرار میگیرند؛ داستانهایی
درباره زنانی تنها، ترکشده، آسیبدیده و فراموششده.
زنانی که مورد ظلم جنس مخالف یا جامعه و باورهای سنتی آن قرار گرفتهاند. زنانی که آرزوهای محقق ناشدهشان را از اعماق وجودشان بالا میآورند و در ساحتی غیر از واقعیت، به آنچه تمنا دارند میرسند. همچنان که کاراکتر داستان «انتظار»، پس از سالها انتظار برای تجربه حس مادربودن، خسته و نومید، مادرانگی را در ذهن خود میآفریند و تجربه میکند. در داستانهایی نظیر «بدون شکر...»، «باغچه ماهیها» و «باز باران»، زنانی روایت میشوند که خیانت دیدهاند یا آشکارا و بر اساس پذیرش اجباری برخی از هنجارهای خردهفرهنگ سنتی، همسر خود را با زن دیگری شریک میشوند. زن دیگری که خود نیز، بیتردید، کمتر از زن نخست آسیبدیده و باخته نیست. در داستان «باغچه ماهیها» روایت استحاله زنی را میخوانیم که در برابر فشار و آسیبها، هویت خود را از دست میدهد و در کابوس تمامنشدنی گیر میافتد؛ او به ماهی آکواریومی تبدیل میشود که فقط میتواند منفعلانه، از پشت دیواره شیشهای آکواریوم نظارهگر خیانت همسر و از دست رفتن زندگیاش باشد؛ اتفاقی که شاید شکلی از آن در واقعیت رخ داده و زندگی زن را به کابوس تبدیل کرده باشد. استحالهای که در انتها، تسلیم و دفنشدن در یک کابوس کشدار را در پی دارد. در داستانی دیگر نیز شخصیت زن داستان دچار استحاله یا مسخ میشود؛ «زن کاغذی» که میتوان آن را از جمله بهترین داستانهای مجموعه دانست، داستان زنی است که در زیر بار سنگین و مچالهکننده تنهایی و انزوا و فراموششدگی ناخواسته یا خودخواسته، تمام وجودش فریادی مکتوب و خاموش را به ظهور میرساند و بهتدریج تبدیل به کاغذی میشود که سرانجامش مچاله شدن است و بدین ترتیب زنی دیگر از دایره جامعه پسزده و حذف میشود.در داستان «حاجت زن هاشم» با زنی ضعیف، تحقیرشده و مقصر- یا بهتر است بگوییم متهم- مواجهیم که در عین پذیرش باورها و هنجارهای فرهنگ سنتی، در پس همه این باورها، بیآنکه طغیان کند و بر وضعیت تحقیرآمیز خود بشورد – یا حتی بفهمد!- امیالش او را به تجربه کردن نهی شدهها میکشاند و به صورتی ناآگاه، خواستهای نامقبول- حتی انگار برای خودش- در دل و روحش شکل میگیرد. زنی که گرچه خودش نمیداند، اما امیال غریزیاش از او یک «خود» دیگر ساخته است. «زن» ترک شده و کنار گذاشتهشده، در چند داستان از کتاب، به شکلهای گوناگون ساخته و روایت شده است. ازجمله در داستان «خدا کند حبیب بیاید» که داستان زنی از نظر روانی آسیبدیده و افسرده و نامتعادل است که مجبور به یک ازدواج ناهمگون نیز شده است و حالا بهخاطر همان آشفتگیهای روانی، از سوی همسر، پسزده و ترکشده است. همچنین در داستان «شالگردن»، زن متارکه کردهای با داشتن یک فرزند، وارد رابطه عاطفی نامتجانس و غیرمتعارف شده است. رابطهای که حالا از سوی طرف مقابل با تکیه به توجیهات مبتنی بر خطوط قرمز عرفی و فرهنگی ازهمپاشیده و زن، باخته و تنها رها میشود و کاری هم جز افسوس و حسرت از او ساخته نیست. اینها بخشی از زنان داستانهای
زهره مسکنی هستند که اشارهوار ذکرشان رفت. در برخی داستانهای دیگر نیز، باز هم زنانی دیگر، در وضعیتها و موقعیتهای ناخوشایند، سوژه داستانی این نویسنده شدهاند. آنچه میتوان بهعنوان فصل مشترک زنان این دسته از داستانهای کتاب گفت، این است که تقریباً در تمامی این داستانها، با زنانی «در خانه» مواجه هستیم؛ زنانی که یا خانهدار هستند، یا حتی اگر اجتماعی و شاغل هم هستند، ما صرفاً روایتی از خانهداریشان و از وضعیت آنها در خانهشان را میخوانیم؛ یعنی برخلاف جریان غالب داستانهای فمینیستی که زنان در اجتماع را بهعنوان کاراکترهای داستانی روایت میکنند، در داستانهای «زن کاغذی»، دشواریهای زیست زنان از خلال کشمکشهای شخصیتها حول محور خانه، خانواده و خلوت فردی روایت میشود. اما در میان داستانهایی که به موضوع «زن» نمیپردازند، نیز میتوان دو داستان بسیار خوب را مثال زد. داستان «پسری با چشمهای آبی براق» داستان مردمی است آرزومند؛ کودکانی که شاد از برآورده شدن آرزوهای کوچکشان، آنها را در بغل میگیرند و بزرگسالانی که چنان آرزوهای دور و ویرانگری دارند که میترسند حتی از اینکه افشا شود. در این داستان که به سبک داستانهای رئالیسم جادویی نوشته شده، امر جادویی در کنار واقعیت مینشیند و با آن میآمیزد و در منطق دنیای درون داستان پذیرفتنی مینماید. عصر یک روز پاییزی پسرکی با چشمهای آبی براق، با سهپایه و بوم نقاشیاش پا به ساحل شهری با مردمان عادی میگذارد. پسرک آرزوهای کودکان را بر صفحه بوم جادوییاش نقاشی میکند و آنها را به شیئی واقعی تبدیل میکند. اما این پسر و بوم نقاشی جادوییاش، انگار فقط برای آرزوهای کودکانه وارد شهر شدهاند و هرگز قرار نیست که در خدمت برآورده کردن خواستههای مردم بزرگسال ساکن شهر ساحلی باشد. مردمی که در انتهای داستان، با بینش و دیدی دگرگونشده، آرزوهای بزرگ و فاش ناشدنیشان را به کناری رها کرده و واقعیت زندگی را در آغوش میگیرند. داستان «جوجه اردک نه چندان زیبارو» نیز از داستانهای خواندنی و قابل اعتنای کتاب است. نویسنده دست به خلق پارودی قصه معروف و جهانی «جوجه اردک زشت» زده تا در بستر چنین داستانی، برخی پدیدههای اجتماعی روزگار ما را هجو کند و به نقد بکشد: پدیده مهاجرت و گروهی از مهاجران ایرانی تحقیرشده آن سوی آبها. در مجموع میتوان گفت که تجربه خواندن داستانهای کتاب «زن کاغذی» برای دو گروه از خوانندگان، بیش از سایر خوانندگان، خوشایند و دلچسب خواهد بود. یکی، علاقهمندان به داستانهای مینیمالیستی و دسته دیگر، زنان داستانخوان. زنانی که میتوانند در داستانهای «زن کاغذی» بازتابی از دغدغهها، احساسات، محدودیتها، محرومیتها و تجربههای جنس زن و بهطور خاص زن ایرانی را بخوانند و ببینند.
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا
منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۳۴۷۶۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
داستان شفافیت (۲)؛ بیم و امید یازدهمین مجلس برای شفاف شدن
به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما، دومین قسمت «داستان شفافیت»، روایتی است از رد شدن کلیات شفافیت آراء در مجلس و نگرانی برخی نمایندگان از مطرح شدن آن؛ تا روزی که مجلس، نسخه جدیدی برای شفافیت پیچید.
ابراهیم اسدی بیدمشکی گزارش میدهد:
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی